سازمانها گرفتار کلیشهها میشوند. این بدان معناست که آنها دیگر برای خودشان فکر نمیکنند، بلکه صرفاً ایدههای از قبل موجود را کپی میکنند. این باعث ایجاد جهانی میشود که وانمود میکند قابل شناخت، قابل پیشبینی و قالبگیری است، جهانی که در آن کلیشهها کارآمدی را دوست دارند. شفافیت، عقلانیت ابزارها، و رهبر قوی بدون تفکر یا نقد بیشتر استفاده میشود، این دلیلی است که سازمانها با خودشان درگیر میشوند و باعث میشوند که فیلم به ظاهر غیرقابل حلی دچار مشکل شود این یک قدرت خرابکارانه است که می تواند بیننده را از خواب بیدار کند، و به آنها اجازه دهد تا دنیایی را ببینند که دیگر نمی توان آن را درک کرد، و می تواند ما را قادر به شکستن کلیشه ها کند .
این کتاب با استفاده از فیلم، دیدگاه منحصر به فردی را در مورد سازمان ها اتخاذ می کند. با کمک فیلسوفانی مانند دلوز، هایدگر و اسلوتردایک، فیلمسازانی مانند برادران کوئن، کراننبرگ، آنتونیونی و تارکوفسکی و فیلم هایی مانند لبوفسکی بزرگ، eXistenZ، استاکر و زمان پخش، جهانی آشکار و کاوش می شود. این نشان می دهد که معماری چه نقشی تعیین کننده ایفا می کند و چرا مدیران در عین حال دستکاری و ناتوان هستند.
نمایش بیشتر