با مقدمه و یادداشت های کارل اشلی اسمیت، دانشگاه سنت اندروز. تصاویر توسط Hablot K. Browne (Phiz). آقای دامبی مردی است که به شرکت خود وسواس دارد. پسر او از بدو تولد آراسته شده است تا جای او را در آن جا بگیرد، علیرغم بدجنسی رویایی و رو به زوال سلامتی اش. اما دامبی یک دختر نیز دارد که عشق بی دریغ او به پدرش بیبازگشت است. آقای دامبی گفت: "دختران" هیچ ربطی به دامبی و پسر ندارند. وقتی والتر گی، یک کارمند جوان در دفتر پدرش، او را از یک تجربه گیجکننده در خیابانهای لندن نجات میدهد، دوستان فراموشنشدنی او معتقدند که او در راه ازدواج با او و به ارث بردن شرکت است. قرار است نوع متفاوتی از داستان باشد. دامبی و سون اشک مردان بالغ را برانگیختند (تاکری از «نوشتن علیه چنین قدرتی» ناامید بود)، اما شخصیتهای ثروتمند و کمیک آن و انفجارهای زبانی شادیبخش آنها خنده را با جادوی بینظمی به همراه میآورد.